بسم اللّه الرحمن الرحيم

خطابِ عامّ قرآن و مواضع فراگیر توحیدی

در قرآن حکیم اصول و فروع زیادی بیان شده است، اصول و فروعی که هر یک از آنها راهگشای مشاکل و ستاره ای درخشان برای بشریت است، و هر فرد و اجتماعی که به این اصول و فروعِ توحیدی تمسک جویَد پیروزِ دنیا و آخرت خواهد بود. و این مرتبه ای است که باید بشریت بدان برسد و سرانجام تربیت و توانایی آن را پیدا نماید که آنها را مُحقق سازد، خاصتا اینکه نزد موحدین آزادیخواه و در منهج اسلام اجتهادی (توحید و آزادی) آیندۀ بشریت درخشان تر از گذشته و دارای زمینۀ بیشتر برای تطبیق اسلامیت  می باشد. و اما در همان حال قرآنِ مُبین اصولی را با خطابی عام و فراگیر و با عبارتِ: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ» بیان نموده که ماهیت رسالت توحیدی اسلام را روشنتر می سازند. و با توجه به محتوایشان آنها را زیر عنوان «اصول عام و فراگیر» و همراه با متن آیاتِ مربوطه تقدیم می داریم، باشد که راهنما و راهگشا گردند.

رســالت انسانی - اسـلامی:

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (اعراف - ۱۵۸): «بگو ای مردم، همانا که من فرستادۀ الله بسوی همۀ شما هستم، فرستادۀ آن ذاتی که صاحب آسمانها و زمین است، خدایی جز او وجود ندارد، زنده میکند و می میراند، پس به الله ایمان آورید و به رسولی که پیام آوری درس نخوانده است و به الله و کلماتش ایمان دارد، و از او تبعیت کنید ای بسا هدایت شوید». این آیه خطاب به همۀ مردم است و تمام بشریت را به راه توحید و اسلامیت دعوت می کند، و منعکس کنندۀ ماهیت رسالت انسانی اسلام مبنی بر عــام و فراگیری آنست. به عبارت دیگر دین توحیدی اسلام، مُخاطبش نه نژاد و رنگ خاص، نه قوم و قبیله، نه قشر و طبقه، و نه جنسیتِ مذکر و مؤنث است، و به معنای واقعی کلمه دین و منهج همۀ بشریتِ روی زمین است، کمااینکه در میان همۀ بشریتِ روی زمین اسلام و اسلامیت یافت می شود. و حقیقتا راه نجات بشر از نزاع و تبعیض و تفرق، همانا دین توحیدی اسلام و مشخصا «اسلام اجتهادی و فرافرقه ای» و متکی به آیات قرآن مُبین است.

ظهــور دینِ حـق و اختیـاری:

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَ مَا أَنَا عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ (یونس - ۱۰۸): «بگو ای مردم؛ همانا از طرف الله برای شما حق و حقیقت نازل شده است؛ و بعد از این {بدانید} هرکه از شما هدایت و مسلمان گردد، برای خودش هدایت و مسلمان شده است؛ و هرکه گمراه و کافر شود، مسئولیت آن به گردن خودش میباشد، و بگو من وکیل و مسئول انتخاب شما نیستم». در این آیۀ عــام و فراگیر بحث روی ماهیت دین توحید و حقانیت آنست، و صلاح بشریت در الحاق بدان اعلام میشود. و این آیه صراحتا تأکید میکند که هدایت هر کسی به نفع خودش میباشد، کمااینکه گمراهی کسی روی دوش خودش سنگینی میکند و عواقب آن متوجه خودش می گردد. و در آخر نیز یادآور میشود که رسول وکیل کسی نیست و برای هیچ کسی تصمیم گیری نمیکند، و در این میدانِ سرنوشت ساز هر کسی «آزاد و مختار» است و کسی نمیتواند وکیل دیگری بشود. لازم به ذکر است که این نوع دینداری در قرآن یافت میشود، نه در جوامع اسلامی؛ و جوامع اسلامی بیشتر عرفی و سنتی بحساب می آیند نه توحیدی و قرآنی. و چه بهتر که بشریت به دینِ «حق و اختیاری توحید» لبیک گوید.

تأکید روی توحید و نفیِ شرک:

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي شَكٍّ مِّن دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَ لَٰكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُـونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (یونس - ۱۰۴): «بگو ای مردم، اگر نسبت به دین و ایمان توحیدی من شک و تردید دارید، بدانید که من عبادت و اطاعت نمی کنم چیزهایی را که غیر از الله عبادت و اطاعت میکنید، و لکن من الله را عبادت و اطاعت می کنم، همان ذاتی که شما را می میراند، و امر شده ام که از مؤمنان به توحید باشم». این آیه قاطعیت موضع توحیدی و عدم انحرافِ رسول از عبودیت الله را صراحتا اعلام می دارد و مشرکین را نسبت به تداوم راه توحید مطمئن می سازد. بعد از آن چرایی این عبودیت مُدلل گردیده و رسول اسلام صراحتا چنین اعلام می دارد: من خدایی را عبادت و اطاعت می کنم که شما را می میراند؛ و امر شده ام که از مؤمنین به دین توحید باشم. و بدین شیوه قرآنِ مُنیر برای بشریت روشنگری میکند و به آنها تذکر میدهد که همینطور زنده نخواهید ماند و بهتر آنست که به سرانجام و عاقبتِ خود بیندیشید.

وظیفۀ رســول و عاقبت بشر:

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ، فَالَّذِينَ آمَنُــوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ، وَالَّذِينَ سَعَــوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ (حـج - ۴۹ و ۵۰ و ۵۱): «بگو ای مردم، من تنها بیدارگری مُبین و صریح برای شما هستم، پس آنهایی که ایمان می آورند و عملکرد صالح انجام میدهند از مغفرت و رزق کریم برخوردار می شوند، و اما آنهایی که مذبوحانه تلاش می کنند آیات قرآن را ناکام و مانع بَلاغ آنها شوند اهل جهنم هستند». در این آیۀ مُبین ماهیت رسـول و کـار ایشان صریحا به مردم اعـلام می شود، کمااینکه در آیۀ: قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ (فصلت: ۶) چنین امری تصریح شده است، و با ادبیاتی بسیار شفاف و بی پرده بشریت را مخاطب قرار می دهد و رسول الله را بعنوان پیام رسان و بیدارگری که امتیازی ذاتی بر دیگران ندارد (مگر در سایۀ عمل و اکتساب) معرفی می کند. و بعد موضع فراگیر توحیدی را بیان و تأکید میکند که هر کسی اهل ایمان و عملِ صالح باشد، گناهانش بخشوده و از رزق و روزی با برکتی بهره مند خواهد شد. و این بدین معناست که: اولا هر کسی می تواند داخل دین توحید شود و مسلمان گردد، ثانیا اگر کسانی گذشتۀ بد و زشتی دارند (با موضعگیری جدید و اختیار نمودن دین توحید) بخشوده میشوند. بر عکسِ آنهایی که مذبوحانه دنبال خنثی کردن رسالت تـوحیدی هستند، و جایگاهشان جحیم و جهنم است.

منشاء یکسان و نفی تبعیض:

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (حجرات - ۱۳): «ای مردم ما شما را از مذکر و مؤنثی خلق کرديم، و آنگاه شما را شعب شعب {شعبه شعبه} قرار دادیم، تا همدیگر را بشناسید، همانا اکرمترین و عزیزترین شما نزد الله با تقوی ترین و مُلتزِم ترین شماست، و به تأکید الله علیم و خبیر است». این آیۀ توحیدی بزرگترین قانون بشری را مبنی بر «تساوی بشریت» اعلام میدارد و همۀ تبعیضات نامشروع در میان شعوب و اقوام بشری را مُلغی میسازد. قرآن حکیم در این آیه، اولا تصریح میکند که همۀ بشریت یک منشاء و مصدر دارد و از مذکر و مؤنثی بوجود آمده است و فرق و تبعیضی میان نسل بشر وجود ندارد، ثانیا این آیه تصریح میکند که بشریت جهت تعرُف و شناسایی به شعوب و دستجات عنوان دار تقسیم شده، و لکن این شعوب (شاخه های بشری) و همچنین دستجات آن هیچ فضل و برتری بر یکدیگر ندارند، و این تقسیم طبیعی محضا برای تعـرف و شناسایی است. ثالثا فـرق و تبعیض تنها در سایۀ تقوی و انضباط بیشتر و عملکرد انسانی بـوجود می آید و امری اکتسابی است. به عبارت دیگر «فـرق و تبعیضِ ذاتی» بین شعوب و دستجات بشری وجود ندارد، و تنها عمل و التزام مایۀ فرق و تبعیض میشود.

برهانِ الله و نـور مُبین قـرآن:

يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا (نساء - ۱۷۴): «ای مردم، به تأکید از طرف خالقتان برهان و حجتی آمده است، و برایتان نور مُبین و روشن کننده ای نازل کرده ایم». در این آیۀ بزرگ ماهیت قرآن مُبَیّن شده و بعنوان «برهان و نور مبین» معرفی شده است، برهان و نوری که برای همۀ بشریت نازل گشته و هدفش هدایت و خط دهی به کل بشریت است. و در رابطه با صفاتِ «برهان و نور مُبین» که برای قرآن ذکر شده اند باید گفت: برهان یعنی شفاف و شفاف کننده (و لفظ برهنه نیز بهمین معناست). و این بدین معناست که قرآن دارای تعلیماتی شفاف و عُریان و پوست کنده است و هرکسی که بخواهد میتواند آن را درک و فهم نماید. همچنین صفت نور (و آنهم نور مُبین!) در همین راستا بیان شده و جهت تأکید میباشد. و معلوم است که نور (و نور مُبین) روشنی بخش و هدایت کننده است و بشریت را از ظلمت و جهالت بیرون می آورد و در میدان روشنایی و شفافیت (توحید) قرار میدهد؛ و به تبع آن آگاهی بخش و هدایت آفرین میشود.

صَرفِ طیبات و نهی انحرافات:

يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ (بقره - ۱۶۸): «ای مردم، بخورید و استفاده کنید از آنچه در روی زمین حلال و طیب است، و لکن راههای شیطانی و انحرافی را در پیش مگیرید، چرا که شیطان (به مثابۀ مظهر انحرافات و گمراهیها) دشمن مُبین و آشکار شماست». این آیۀ سلامت آفرین و حافظ نسل بشر (که مخاطبش همۀ انسانهاست) بیانگر خیلی چیزهاست: اولا به نسل بشر توصیه می کند که از نِعَمات ارضی بهره ببرند و مُتمتِع شوند، ثانیا توضیح می دهد که همه چیز خوردنی و لایق استفاده نیست؛ و در این راستا یک قاعدۀ اساسی وضع می کند (که در همۀ زمانها و مکانها جاری و ساری است)، و آن اینست: خوراکیها و خوردنیها باید «حلال و طیب» باشند. حلال یعنی جائز، و طیب نیز صفت و مشخصۀ آنست. و اما در پیش گرفتن راههای شیطانی همانا استفاده و بهره گیری از روشهای خبیثی است که مایۀ ناسلامتی و شرارت می شوند، مانند شرابخواری، خونخواری، استفادۀ غذایی از درندگان و خوک و مردار و..... همچنین ارتزاق از طریق بهره کشی، غارتگری، رشوه خواری، دزدی و..... و این مواردِ رایج در میان جوامع بشری حُکمِ خبائث و «خُطُوات و طرحهای شیطانی» را دارند. همچنین در آخر این آیۀ اساسی تأکید شده که شیطان دشمن مُبین انسان و طُرُق شیطانی در تضاد با سلامت و صلاح بشریت است.

وعدۀ بر حق الله و نهیِ غرور:

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَ لَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ (فاطر - ۵): «ای مردم، همانا که وعدۀ الله بر حق و رواست، پس حیات دنیوی و دونی مغرورتان نسازد؛ و مبادا که نسبت به الله و وعده هایش غرّه شوید و متکبر گردید». آری؛ وعدۀ الله و خالق یکتا عین حق و حقیقت است و تخلف بردار نیست: إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ (رعد - ۳۱). بنابر این، بجاست که بشریت در برابر الله و وعده هایش راه عصیان و سرکشی در پیش نگیرد، و حیات دونی و رذیلانه مایۀ غرور و تکبر نشود؛ همان حیاتی که در سایۀ «غفلت یا تکبر» اکثرا در ذلت و محنت سپری میشود. و به تأکید اکثر بشریت یا در غفلت و بیخبریِ ناشی از جهالت و عقب افتادگی زندگی می کند، و یا در غرور و تکبری که حاصل بهره مندی از نعمات دنیوی است. و لکن هم وضع غافلانِ بی خبر تغییر خواهد کرد و در برابر وضعی که برایش فکری نکرده اند قرار خواهند گرفت (در دنیا و آخرت)، و هم وضع بهره مندانِ متنعم دگرگون می شود و در وضعی قرار خواهند گرفت (در دنیا و آخرت) که باید جوابگوی عملکرد خود باشند. و اما عبور از غفلت و غرور در سایۀ دینداری توحیدی و هوشیاری و مراقبتی که نامش «تقوی و انضباط دینی» است محقق خواهد شد.

 

سازمان موحدین آزادیخواه ایران

۸ ربیع الاول ۱۴۳۴ - ۱ بهمن ۱۳۹۱