بِسْمِ اللَّه وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ

سازشکاری و روش تنازلی همیشه کارساز نیست؟!

روش اخوان المسلمین در مبارزه با نظامهای استبدادی معمولا سازشکارانه و به روش تنازلی بوده است، و تاریخ مبارزات ۸۰ سالۀ اِخوانی شاهد این مدعاست. و میتوان گفت که روش مبارزاتی اخوان المسلمین در مقابله با نظامهای استبدادی شبیه روش نهضت آزادی در ایران می باشد. و مثلا همانطور که در اوایل انقلاب ۵۷ ایران، نهضت آزادی «سازشکارانه و به روش تنازلی» با خمینی و آخوندهای صفوی تعامل و رفتار نمود (و بجای امتیازگیری از صحنۀ حکومت و انقلاب هم حذف شد و حتی متهم به انواع تهمتها گردید)، کار اخوان المسلمین نیز تقریبا بهمین صورت بوده است؛ با یک تفاوت که اخوان المسلمین وسعت و قدرت بیشتری داشتند و هستۀ اصلی انقلاب مصر را تشکیل میدادند. و طبعا اخوانها به تبع روشی که داشتند، بعد از سقوط مبارک نیز راه سازش و تنازل را ادامه دادند و به روش قبلی تا کودتای سیسی جلو آمدند. و کمااینکه می دانیم این روش کاری کرد که انقلاب مصر و تغییرات انقلابی بسیار نامحسوس باشد؛ زیرا بیشتر امور بحال خودش باقی ماند؛ و حتی احمد شفیق (نخست وزیر مبارک) رقیب اصلی محمد مرسی در جریان انتخابات ریاست جمهوری گردید؟! و اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری نیز عوامل مبارک همانند انقلابیون! در دولت جدید و انقلابی! حضور داشتند و مانع تکمیل انقلاب بودند.

و اما بدتر از همۀ اینها این بود که بعد از پیروزی محمد مُرسی نیز (به علت سازشکاری و روش تنازلی) کار مؤثری صورت نگرفت و حضور «عناصر ضد انقلابی مبارک» اعم از سیاسی و عسکری، به قوت خود ادامه پیدا کرد؛ و من جمله در حکومت محمد مُرسی حضوری بسیار قوی داشتند، و مثلا عبدالفتاح سیسی (رئیس کودتا) وزیر دفاع مُرسی! و محمد ابراهیم (وزیر داخلی کودتا) در حکومت مرسی وزیر داخلی شدند؟! کمااینکه جیش مبارک و قوۀ قضائیه اش نه تنها محفوظ ماندند؛ بلکه حتی مجلس منتخب جدید را هم (که اسلامیین در آن اکثریت داشتند) بکلی منحل کردند! و حکومت جدید را بلا مجلس گذاشتند؟! و علیرغم هشدارها نسبت به جیش غدار و سوابق کودتایی آن؛ اخوانها راه سازش و هماهنگی با این نهاد استبدادی - استعماری را تداوم بخشیدند. همچنین وضع الازهر کما فی السابق ادامه یافت! و حتی ریاستش هم در دست نمایندۀ مبارک (احمد طیب) باقی ماند؟! و خلاصه انقلابِ مصر بصورت موجود ناقص و عقیم الجُثه ای متولد گردید و بیشتر شبیه «انقلاب شاه و ملت!» در ایران بود؛ چرا که ستون اصلی نظام استبدادی - استعماری (که نیروهای مُسلح آنست) باقی و محفوظ ماند. و بهمین خاطر زیاد دوام نیاورد و عوامل مبارک و صاحب قدرت در حکومت جدید! با مهیا شدن اوضاع و بروز اختلافات در میان نیروهای انقلابی (و با چراغ سبز غربی) دست به کودتا زدند؛ و حالا هم دنبال تحمیل و بازسازی دولت مبارک و مشغول قلع و قمع انقلابیون و آزادیخواهانی هستند که میخواهند «کودتای صورت گرفته را خنثی و حکومت منتخب را بازگردانند». و طبعا اخوان المسلمین (که جریان اصلی انقلاب و اسلامخواهی است و حکومت انقلاب اسما و رسما در اختیار آنها بود) در مرکز این اوضاع قرار دارد. بدین معنا که: هم هدف کودتاچیان استبدادی - استعماری و اسلام ستیز واقع شده است، و هم در میدان مقابله با کودتاچیان در رأس امور واقع است و سُکاندار مرحلۀ دوم انقلاب می باشد.

آری؛ درست است که هر کسی در روش مبارزاتی خویش آزاد است (و در مطلب: نـه افراط نه تفریط نه اعتدال؛ بـل موضع متناسـب این مسئله را به بحث گذاشته ایم)، و لکن سخن ما اینست که اگر روش سرسختانه و سازش ناپذیر همیشه جواب نمی دهد؛ روش تنازلی و سازشکارانه نیز بهمین صورت است و همین وضعیت را داراست. و حقیقتا اگر اخوان المسلمین و دیگر حرکات در مقاطعی از زمان از «روش تنازلی و سازشکارانه» استفاده برده اند، معنایش این نیست که چنین روشی همیشه نتیجه خواهد داد؛ و منجمله هم اخوان المسلمین و هم امثال نهضت آزادی ایران (و جریانات ملی - مذهبی) گرفتار روش تنازلی خود شدند و دشمنانشان آنها را به بازی گرفتند. و از همین روست که حالا می بیینیم اخوان المسلمین متهم به «اِرهاب و تروریسم!» می شود، و کمااینکه نهضت آزادی و ملی - مذهبیها در ایرانِ ولایت مطلقه متهم به براندازی نرم! شدند. و طبعا بر اساس همین اتهامات با آنها تعامل شده و میشود؛ و حالا در مصر بنابر اتهام ارهاب و تروریسم به فکر انحلال اخوان المسلمین هستند؛ و در ایران نیز نسبت به نهضت آزادی چنین کردند؟! یعنی مستبدین قدرت پرست کودتا می کنند، جنایت می کنند، دیگران را قتل و کشتار می کنند؛ و بعدا مخالفانشان را به اَعمالی متهم می کنند که خودشان مرتکب می شوند؟! و این یعنی به بازی گرفتن!!! و خوب این چیزی است که در تاریخ بشر معمول بوده؛ و حتی رسولان در اکثر رسالات به آشوبگر و منحرف و مجنون و...... متهم شده! و به قتل و اخراج و سنگسار تهدید گشته اند. و این آیات بیانگر این واقعیات تاریخی است: قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ، وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ، قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ (یس - ۱۶ و ۱۷ و ۱۸): «رسولان گفتند خدای ما میداند که ما بسوی شما ارسال شده ایم و کاری جز بلاغ مبین نداریم؛ لکن کفار گفتند که ما از دست شما به ستوه آمده ایم! و اگر به کارتان پایان ندهید شما را سنگسار می کنیم و توسط ما به شدت مجازات خواهید شد».

تک رَوی و انحصارطلبی در کنار سازشکاری؟! و اما بعنوان موحدین آزادیخواه، بزرگترین انتقادی که به اخوان المسلمین (به مثابۀ یک جریان اسلامی و مردمی) وارد می دانیم اینست که: آنها در روش تنازلی و سازشکارانه بیشتر متوجه صاحبان قدرت و حکام استبدادی بوده اند؛ و کمتر این روش را در رابطه با جریانات و نیروهای سیاسی و مردمی و حتی اسلامی! بکار بسته اند؟! کمااینکه در مصر چنین واقع گردید؛ و در حالی که امثال سیسی و محمد ابراهیم در حکومت مرسی سمت وُزَرای اساسی پیدا کرده بودند (دفاع و داخلی)، لکن در همان حال شخصیتی مانند عبدالمُنعم ابوالفتوح (که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۸ درصد آراء را کسب و حتی یوسف قرضاوی هم به او رأی داد) از طرف اخوان مطرود و نادیده گرفته شد و حتی از طرف عناصری از اخوان «عبد الناصر دوم!» قلمداد گشت؛ و طبعا در رابطه با بسیاری از انقلابیون و جوانان انقلابی و جریانات سیاسی و کسانی مانند برادعی نیز (که عنصری معتدل بود) بهمین صورت رفتار شد. و خلاصه: از طرفی میزان توانایی خود را فراموش و خود را تنها گذاشتند؛ و از طرف دیگر بسیاری را نادیده گرفتند و آنها را به جبهۀ استبداد و استعمار سوق دادند؛ که نهایتا گرفتار کودتاچیان و محافل استبدادی - استعماری شدند؟! و در حالی که در اوایل انقلاب قرار بود که نامزدی برای ریاست جمهوری معرفی نکنند؛ لکن کار به کسب ریاست جمهوری منحصر نگردید؛ بلکه در جریان تدوین قانون اساسی هم راه تک رَوی و انحصارطلبی در پیش گرفتند؟! و در آنجا نیز (و در آن نقطۀ حساس!) نه توان خود را مدنظر قرار دادند، و نه توجهی به اعتراضات انقلابیونِ دیگر و موضع جریانات و شخصیتهای اسلامی و کنار رفتن آنها نکردند (در این رابطه مطلب: انتقاد از قانون اساسی مصر: قانون توافقی راهگشاست مسئله را روشنتر می سازد). و بدین صورت، متأسفانه روش تنازلی و سازشکارانۀ اخوان شامل حال انقلابیون و حتی اسلامیون نگردید؟!

ای کاش! همانطور که اِخوانها توان سازشکاری و بکار بستن روش تنازلی با سلطه گران استبدادی و استعماری را دارند، همان توان را نیز در رابطه با نیروهای انقلابی داشتند و آن را بکار می بستند؛ و از جمله در میدان تدوین قانون اساسی راه تک رَوی و انحصارطلبی در پیش نمی گرفتند و نیروهای انقلابی و نیمه انقلابی و از جمله حزب پر نفوذ نور و حزب مصر قوی را (که در امور اساسی با اخوانها نظرات مشترک داشتند) بسوی کودتاچیانِ اسلام ستیز هُل نمی دادند؛ و آنها را جهت مقابله با انحصارطلبی اخوانی (به قول خودشان) همدست نمی ساختند. و به نظر ما این بزرگترین خطای اخوانها بود؛ خطایی که مبنی بود بر «سازش و تنازل در برابر جریانات خطرناک و کودتاچی و بی توجهی نسبت به کسانی که حتی حاکمیت آنها خطری متوجه کسی نمی ساخت». و استعفای محمد برادعی (بعنوان موثرترین شخصیت حامی کودتا) و نیز استعفای خالد داود (سخنگوی جبهۀ نجات ملی) و تجدید نظر حزب مصر قوی (ابوالفتوح) و حزب نور (جلال مُرة) و حزب فردا (ایمن نور) و...... ثابت نمود که همۀ جریاناتی که خواهان عزل محمد مُرسی شدند و موضع کودتاچیان را تأیید کردند (بنابر ماهیت و روش خودشان) کودتاچی نبودند، و لکن متأسفانه ناخواسته در مسیر کودتاچیان قرار گرفتند و همۀ اطراف و خودشان نیز! دچار شکست و خسارت شدند. و طبعا «بزرگترین اشتباه مخالفانِ اخوان» نیز همانا افتادن در دام نیروهای کودتاچی بود، و بجای اینکه به «مبارزۀ قانونی با حکومت مُرسی» بپردازند، زمینه ساز کودتای جیش استبدادی - استعماری شدند و خواهان برکناری مُرسی از ریاست جمهوری قبل از مَوعِد گشتند. و بدیهی است که استعفاها و تجدید نظرهای صورت گرفته به مثابۀ اعتراف به اشتباهی است که مرتکب شدند؟! اشتباهی که موجب کودتا گردید و بدین سادگی هم جبران نخواهد شد.  و به تأکید پیروزیِ مرحلۀ دوم انقلاب (و شکست کودتاچیان) وابسته به اساس قرار دادنِ آزادی و مردمسالاری و کثرتگرایی و اتحاد عمل و تحرک مُجددِ اطیاف و جریانات انقلابی است.

و حـــال سؤال اینست که: اخوان المسلمین در مرحلۀ دوم انقلاب چه خواهند کرد؟! مرحله ای که کودتاچیان از آنها جوی خون براه انداخته و حتی فرزندان رهبرانشان نیز (و از جمله عمار محمد بدیع) در فهرست شهدای مقابله با کودتا قرار گرفته اند (بگذریم از حبس بسیاری از رهبران اخوان و از جمله محمد مُرسی رئیس جمهور و محمد بدیع مرشد عام). آیا اخوانها به همان روش تنازلی و سازشکارانه (در برابر مُستبدین و کودتاچیان) ادامه خواهند داد؛ یا اینکه به روش سنتی خویش پشت پا خواهند زد و به روشی متوسل خواهند شد که متناسب با مرحلۀ کنونی و بیانگر مقابلۀ مؤثر با «کودتاچیانِ سفاک و جنایتکار» باشد؟ و روشی که محورش خواستهای انقلابی و ملاحظۀ وضع انقلابی و ترکیز روی این امر که بدون توجه و توافق با «نیروهای انقلابی و متفرق» مرحلۀ دوم انقلاب ره بجایی نخواهد برد. و طبعا روش متناسب و نامتناسب در مرحلۀ دوم انقلاب و در مقابله با کودتاچیان نقش اساسی بازی میکند. قابل ذکر است که «مخالفان نظام کودتایی» منحصر به اخوان المسلمین نیست، و لکن با توجه به عدم وجود رسانه های فارسی زبان، حقیقت وضعیت مصر کمتر به عموم مردم می رسد؛ و اگر چیزی منعکس میشود بیشتر توسط رسانه های استبدادی (ولایت فقیهی) و رسانه های استعماری (اروپایی و آمریکایی و صهیونی) صورت میگیرد! و آنها نیز هرگز حاضر نمیشوند حقایق یک مملکت را به گوش مردم برسانند. و این چیزی است که آن را به عیان می بینیم! و اصلا انعکاس حقایق در تضاد با استبداد و سلطه گری و استعمارگری می باشد، و «تحریف حقایق و گمراه سازی» کار و پیشۀ رسانه های استبدادی و استعماری و فلسفۀ وجودی آنهاست.

سازمان موحدین آزادیخواه ایران

۱۵ شوال ۱۴۳۴ - ۳۱ مرداد ۱۳۹۲