بسم الله الرحمن الرحیم

آزادی روشِ مبـــــــارزه و فعـــــــالیت

(به مناسبت پانزدهمین سالگرد اعلام موجودیت سماء)

در یک نظام استبدادیِ «خودپرست و تمامیت خواه» و به اصطلاح غربیان توتالیتر (که همۀ زمینه های مبارزه و حتی کتاب خوانی از مردم سلب میشود) چه باید کرد؟ آیا باید تا حد «تحمل شدن» از طرف نظام استبدادی تنازل و عقب نشینی کرد (روش تنازل و سازش) و در این راستا همۀ موازین فکری، سیاسی، و اخلاقی را زیر پا نهاد؛ و حتی برای شراکت در ادارۀ نظام استبدادی تلاش نمود؟! یا اینکه باید به مواضع «فکری، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، و اخلاقی» التزام و پایبندی نشان داد و روی آنها ثبات قدم داشت (روش التزام و ثبات قدم) و از مواضع اعلام شدۀ خود دفاع نمود؟ روشی که خواه ناخواه منتهی به تقابل و درگیری با نظام استبدادی می شود. و یا اینکه نخیر اصلا علیه یک نظام استبدادی و سرکوبگر باید به «سلاح جنگی» متوسل گردید و تمام قوا با انحصار طلبانِ ظالم و مستبد به «جنگ مسلحانه» پرداخت؟ روشی که مسئله را از تقابل فکری - سیاسی خارج میسازد و مسئله را به یک منازعۀ پر خسارت می کشاند؛ و در این صورت: یا باید یکی بر دیگری غلبه نماید، و یا در سایۀ بوجود آمدن توازن، نزاع و مناقشۀ جنگی به «صلح و مصالحه» و اعتراف به وجود یکدیگر منتهی شود. البته همانطور که شاهدیم و تجربۀ بشری نیز روی آن شهادت میدهد، در موارد بسیاری، تعدد نیروها و توازن قوا و «تقسیم قدرت» یکی از عوامل اصلی صلح و مصالحه است، صلح و مصالحه ای که منجر به اعتراف متقابل و زمینه ساز آزادی و مردمسالاری و کثرت گرایی می شود.

همانطور که می دانیم سازمان موحدین آزادیخواه ایران مخالف روش «تنازل و سازشکاری» در میدان مبارزه و فعالیت است، اما وقتی که مدعی و معتقد به آزادی وجود احزاب و سازمانها و جماعات هستیم، باید به آزادی «روش مبارزه و فعالیت» آنها نیز احترام بگذاریم. این مسئله در بارۀ کسانی نیز که «روشِ مسلحانه و جنگی» علیه نظام استبدادی را در پیش می گیرند صدق میکند، و طبعا آنها نیز حق دارند که بنابر فهم و توان خود، روش مبارزه و فعالیت را تعیین نمایند، و در این رابطه نمی شود بر آنها اعتراضی وارد کرد. همچنین در مورد روش سماء، که بر پایۀ «التزام و ثبات قدم» قرار دارد، وضع بهمین صورت است، یعنی معتقدین به روش التزام و ثبات قدم نیز حق دارند که با توجه به فهم و ماهیت خود، به کار مبارزاتی بپردازند، و بنابر طبیعت روش خود، که از طرفی منتهی به مقابله با نظام استبدادی میشود و جامعه را در راه آزادی و رشد و تحول قرار می دهد، و از طرف دیگر معاییر و ملاکهای فکری، سیاسی، و اخلاقی را محفوظ و زنده نگه می دارد، مبارزه و فعالیت نمایند. حال آیا غیر از اینست که جهت مبارزه و فعالیت، یا باید بر مبنای روش «التزام و ثبات قدم» حرکت نمود و ناچارا وارد مقابله و نزاع با نظام استبدادی گردید، و یا برای «امکان فعالیت» در محیط استبدادی، به روش تنازل و سازشکاری پناه برد؟! طبعا در اتخاد «روش مسلحانه» علیه نظامهای استبدادی نیز مسئله بهمین صورت است، و در آنجا نیز نمی توان کسی را بخاطر توسل به جنگ و سلاح سرزنش نمود، که خوب آنهم «فهم و توان» خود را میخواهد. بدیهی است که همۀ این «اختلافها و تفاوتها» از این واقعیت سر چشمه میگیرد که ممالک استبداد زده، مَحبَس و زندان اهل «فکر و سیاست» شده است، و در محیط استبدادی راه «هر نوع فعالیت و مبارزه ای» اعم از فکری، سیاسی، فرهنگی و..... توسط مستبدین سرکوبگر بسته شده، و هر حرکتی درنطفه خفه میشود. و نظام استبدادیِ ولایت مطلقه در ایران یکی از نظامهای استبدادی است که دقیقـا چنین عمل میکند و حاضر نیست «موجودیت» هیچ کسی و هیچ جریان مستقل و آزادیخواهی را به رسمیت بشناسد. اینست که در سایۀ استبداد سرکوبگر و نیز با توجه به «سلطۀ استعماری» بر ممالک جهان، اتخاذ روش مبارزه و فعالیت «سخت و دشوار» می باشد، و از این جهت، بجای اینکه روش مبارزه و فعالیت روی «ایمان و اعتقاد» استوار شود،  اکثرا بر مبنای «جبر و ناچاری» معین می گردد. اینست که باید اصل را بر «ماهیت ها و تکیه به اصول» قرار داد، نه به آن روشی که معمولا بر اساس جبرها و ناچاری اتخاذ می شود. آری، در وضعیت استبدادی - استعماری، هر کسی، با توجه به  ماهیت و توان خود روشی را اتخاذ میکند، و خوبست در این بازار سلطه و سرکوب، جهات و جریاناتِ مختلفِ فکری، سیاسی، فرهنگی، صنفی و...... یکدیگر را مد نظر قرار دهند.

اما ممکن است سؤال شود که روش التزام و ثبات قدم (که روش مبارزۀ سماء است) دارای چه اِشکال و نواقصی میباشد؟ روشی که نه با استبداد داخلی می سازد، نه با سلطه گران خارجی، و نه با شرک و خرافه پرستی). در این رابطه باید گفت: طبعا روش التزام و ثبات قدم نیز ضعفهای خود را دارد، و مهمترین ضعفش اینست که با توجه به سلطه و هیمنۀ استبداد و استعمار بر جهان و ممالک مختلفه، در «داخل و خارج» با موانع استبدادی - استعمـاری روبروست؛ بدین معنا که نه در داخل و در محیط استبدادی زمینۀ پیدا می کند (به دلیل صراحت و آزادیخواهی)، و نه از حمایت نیروهای خارجی و استعماری بهره مند می گردد (به دلیل اصالت و استقلال طلبی)، و در نتیجه میزان کار و فعالیتش وابسته به زمان و زمینه های مناسب می شود. ضعف دیگر روش التزام و ثبات قدم و حرکت بر مبنای آن اینست که چنین روشی کار هر کسی نیست و نیازمند افراد صادق و ثابت قدم می باشد، و متأسفانه به علت فقدان نظام تربیتی مناسب چنین کسانی زیاد یافت نمی شوند، و جهت توسیع دایرۀ افراد صادق و ثابت قدم باید زمینۀ تربیت افراد فراهم گردد، و بدین صورت این روش در اینجا نیز دچار کمبود و مشکل می گردد. بدیهی است که روش التزام و ثبات قدم در مبارزات مسلحانه و جنگی نیز میتواند وجود داشته باشد، همانطور که روش مبارزاتی رسول الله (چه در میدان فکر و سیاست و چه در میدان جنگ و جهاد) چنین بوده است. البته روش مسلحانه و جنگی (مانند کار و مبارزۀ فکری - سیاسی در روش تنازل و سازشکاری) روی دیگری هم دارد، و میتواند از دَرِ معاملات و زد و بند با استبدادیان و استعمارگران در آید، کمااینکه تاریخ بشری مملو از خیانتکاری در میدان مبارزات جنگی و مسلحانه است، و طبعا حالا نیز آن را در جریانات مختلف بوضوح مشاهده می کنیم. بگذریم از اینکه ذاتِ روش جنگی و مسلحانه (چه با روش التزام و ثبات قدم و چه با روش تنازل و سازشکاری) دارای ضعفهای زیادی میباشد، که یکی از این ضعفها همانا تلفات زیاد وخونریزیها و ویرانگریهای ناشی از آنست، و دیگری احتیاج این نوع مبارزه به امکانات وسیع و روی انسانی قوی و جا و مکان میباشد، که معمولا وابستگی آفرین میشود. البته اگر مبارزۀ جنگی و مسلحانه بر پایۀ روش «التزام و ثبات قدم» بوجود آید، ممکن است مشکلاتش بیشتر گردد و باید بهای اصالت و استقلال خود را هم بپردازد. چونکه استبدادیان حاکم و سلطه گران خارجی علیه آن «موضع مشترک» پیدا می کنند، و به تبع آن، جهت نابودی چنین مبارزاتی وارد معامله و زد و بند میشوند. و در همینجاست که چنین مبارزه ای احتیاج شدیدی به حمایت مردم پیدا میکند (که در ابعاد مختلف به کمک آن بشتابد)، مردمی که چندان تعلیم و تربیت ندیده و آمادگی زیادی برای مبارزات قاطع و سرنوشت ساز و خاصتا برای تحقق «اهداف مبارزه»  ندارند. و از این جهت، در اینجا هم کار مبارزه (با توجه به عدم رشد اجتماعی و عدم وجود اهداف مترقی) ممکن است به تنازل و سازش با «افراد و اقشار ذی نفوذ» و نهایتا به طرف مواضع و اَهـداف نامشروع آنها کشیده شود. علی ای حال، بدون حضور مؤمنین و جهاد و تلاشگری با جان و مال، روش التزام و ثبات قدم (در هر روشی) به زحمت میسر و مؤثر واقع میشود (در این رابطه به بحث توحید و استقلال مراجعه شود). لکن و با وجود همۀ اینها، روش التزام و ثبات قدم (در هر شکلی که باشد)، تنها چاره ای است برای رسیدن به اهداف مبارزه، و تنها روشی است که میتواند مستقل از استبدادیان و سلطه گران داخلی و خارجی شکل بگیرد و بصورت وسیع و مؤثر حمایت مردم را جلب نماید و کار بزرگی را انجام دهد. و بالاخره بر اساس همین روش میتوان استبداد داخلی و سلطه گران خارجی را به زانو در آورد و از مسند قدرت و حاکمیتِ مطلقه برانداخت؛ و بعد و در سایۀ نظامی آزاد و مردمسالار و کثرتگرا مرحلۀ رشد و سازندگی را آغاز نمود.

البته باید دانست که در روشهای سازشکارانه و وابسته گرایانه نیز (یعنی روش زد و بند و سازش با استبداد و استعمار) اشکالات اساسی وجود دارد، که «بدترین آنها» اینست که تا به هدف میرسند (با توجه به تنازلات مداوم و سازش های مُستمر) تفاوتشان با «وضع موجود» بسیار کم و حتی در اکثر موارد جزو وضع موجود (استبدادی - استعماری - شرک آمیز) میگردند و با «اهداف اولیه» عمیقا فاصله پیدا می کنند و با مواضع «اعلام شده» بکلی بیگانه می گردند و چیزی از آنها باقی نمی ماند. و در چنین روشی معمولا رسیدن به قدرت و حاکمیت و تصاحب مُقدرات و ثـروات مملکتی «اصل و اساس» می گردد، بدون توجه به این مسئله که قدرت و ثروت به «چه قیمت و بهایی» بدست می آید؟! و یا هنگام زمامداری و حکومت داری «چه کاری» میتوانند برای «ملک و ملت» انجام بدهند؟! و طبعا وقتی که کار مبارزین و استبداد ستیزان!! به چنین جاهای نامبارکی می رسد، مسئلۀ «تغییر و تحول مردم» و یا قضیۀ اساسی استقرار «آزادی و عدالت» بکلی منتفی می گردد، و در نتیجه بهتر است درچنین وضعی، کار مبارزه «عقیم و بی نتیجه» اعلام شود، چرا که مبارزه سرانجامی نداشته و اهدافش ناکام و فراموش گشته است. و نمونۀ مشخص این ناکامی در ایران استبداد زده روی داد، زمانی که مبارزات «چند دهه ای» مردم ایران علیه نظام مستبد و خیانتکار پهلوی، بدست آخوندهای «ولایت فقیهی» عقیم و ناکام و حاصل قیام ضد استبدادی مردم ایران در سال ۱۳۵۷ توسط مستبدین ولایت مطلقه تصاحب گردید، و نظامی استبدادی تر و مصبیت بارتر از نظام خائن و ظالم پهلوی جانشین آن گشت. البته کم نیستند کسان و جریاناتی که همه چیزشان را «فدای سازش و معامله گری» با مستبدین و استعمارگران و خرافه بازان می کنند، اما در مقابل جز «ناکامی و رسوایی» چیزی نصیب شان نمی گردد. لکن در روش التزام و ثبات قدم، اگر رسیدن به هدف مشکل می باشد، اما «صداقت و مواضع اولیه» حفظ گردیده و اهداف اعلام شده پیگیری میشود. اما از همۀ اینها که بگذریم باید اعتراف کنیم که بشریت در راه رسیدن به «اهداف اولیۀ خویش» حتی الآن عقیم و ناکام مانده است، و متأسفانه هنوز هم نِعمتهای زندگی، اعم از آزادی بیان و انتخاب، امنیت و آرامش، خوراک و پوشاک، کار ومسکن، بهداشت و درمان و..... در انحصار عده ای سلطه گـر و اطرافیان وعُمال آنها (طبقات حاکمه) باقی مانده و تا حال «هیچ منهج و روشی» نتوانسته یا فرصت پیدا نکرده که جوامع بشری را بنحوی به اهداف اولیه و تاریخی خود برساند. همچنین اگر «اِهمال و شخصی گری» را روشی بحساب آوریم، بدیهی است که این روش نیز نه تنها برای بشریت نتیجه ای در بر نداشته است، بلکه این روش، که بحق میتوان آن را «روشِ عجز و ناتوانی» نامید، موجب خالی شدن میدان برای مستبدین و سلطه گران گشته است، روشی که نوعی تسلیم و سکوت در مقابل سلطه گران و اِعلام یأس جهت رسیدن به اهداف اولیۀ بشری است، و در گوشۀ انزواء و شخصی گری، عقب ماندگی اجتماعی و مشاکل بشری را تعمیق بخشیده است. و از این جهت، این روش مُفلِسانه! (که مورد رضایت سلطه گران است) به مثابۀ دندان تیزکُنِ استبداد و استعمار عمل کرده و مایۀ طولانی تر شدن راه نجات بشریت شده است.

و بالاخره اینکه: باید در نقد هر روشی از مبــارزه و فعــالیت، اوضاع را خوب سنجید و در ابعاد مختلف آن را مـورد توجه قرار داد، چرا که در پشت «هر روشی» ماهیت و محتوایی نهفته است، مبنا و میزانی قرار گرفته است، موقعیت و توانی مدنظر است، تــوقعات و قناعاتی وجود دارد، عذرهایی سر راه است و...... که همۀ آنها باعث می شوند روی اتخاذ یک روش مؤثر واقع شوند، و طبعا «مافوق اهداف و برنامه ها» نیز نه چیزی متحقق می گردد، و نه انتظار تحقق چیزی را باید داشته باشیم.

سازمان موحدین آزادیخواه ایران

۷ ذو الحجه ۱۴۲۹ - ۱۵ آذر ۱۳۸۷